بياعصاب اعظم
اعصابم كه بهم ميريزه دلم ميخواد داد بزنم ولي گاهي اوقات به اوج عصبانيت ميرسم كه هيچي آرومم نميكنه مثل همين الان.
دستام و صدام ميلرزه و بغضم ميگيره و بي دليل ميخندم.
نه حوصله ي داد زدن دارم و نميتونم هيچي رو بهم بريزم به خاطر همين اعصاب خوردم ادامه دار ميشه و تا ساعتها تپش قلبم رو احساس ميكنم و دستم ميلرزه و نفس كشيدن برام سخته.
نفس عميق كشيدم، آب خوردم، سعي كردم هواسم رو پرت كنم؛ هيچ تاثيري نداشت.
تايپ كردن با اين لرزش دست خيلي سخته.
دلم نميخواد رو سر هيچكس خاليش كنم.
كاش زودتر تموم شه:(
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: