بازهم همان يك آدم
با ديدنش دوباره اعصابم بهم ريخت؛ ازش پرسيدم: چخبر؟ جوابي نداد
بي هوا شب بخير گفت.
صفحهي چتمون رو نگاه كردم، همشو پاك كرده بود.
حيف اون وقتايي كه از درس خوندنم ميگذشتم كه به درد دلاش گوش بدم...
از رفتاراي مزخرفش پيش �پ� و �ميم� گفتم.(البته نگفتم كه اوناهم ميشناسنش)
بهم گفتن از زندگيت حذفش كن كه مغزت آروم بگيره!
راست گفتن.
بهم گفتن اينا لازمه واسه بزرگ شدن!
بازم راست گفتن.
سري بعدي كه ديدم آنلاين شد، ميرم تا دوباره نبينمش...خودش و پياماي سرشار از نااميديش رو...
تنها كاري كه ميتونم بكنم اينه كه اميدوار باشم خودكشي نكنه!
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: